ذلت سربازی
ذلت سربازی
بدبختی های یک سرباز

نویسنده مطلب زیر : شهرام

من اهل سیاست نیستم و سیاست رو همیشه همراه با یه بازی کثیف می دونم . من وقتی سربازی رفتم که لیسانس گرفته بودم . سرباز زیر دیپلم کارش از افسر وظیفه ها راحت تر  و بهتر بود . من تو بهداری پادگان کار می کردم و اصلا سخت نبود . اما وقت بیهوده و دیر می گذشت . یه بار خواستم با خودم موبایل ببرم به پادگان که لو رفتم و برام کلی دردسر ایجاد شد . منو حسابی سین جین کردن و بهم گفتن که دارم جاسوسی می کنم . یه  شب هم یه سرباز سر پست برجک  با اسلحه خود کشی کرده بود که جسم نیمه جانشو من با آمبولانس به بیمارستان رسوندم . خدا رحمتش کنه . قبل از رفتن به اتاق عمل فوت کرد . من همین جوری  اشک چشمام دراومد و چند روزی با هیچ احدی حرف نزدم . اوضاع روحیم نابود شده بود اما خدارو شکر که خدمتم رو به پایان بود . الان دو سال از اون ماجرا گذشته اما من هنوز هم به خاطر خودکشی اون جوان ناراحتم .

خدمت سربازی باسواد و بی سواد سرش نمی شه . اگه با بی خیالی بگذره زود تموم میشه اما اگه خدای ناکرده با فکر خیال همراه باشه می تونه زندگیتو نابود کنه . من برای سلامتی همه سربازان عزیز که مثل برادر خودم می مونن آرزوی سلامتی می کنم و امیدوارم خدمتشون خیلی زود تموم بشه و سالم برگردند به آغوش خانواده .انشاء الله



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





ارسال در تاريخ پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:, توسط سعید - مهران - محمد علی - صابر - صادق - امیر - مهدی - شهرام - محمد رضا - علیرضا - سهراب - سیاوش - علی اصغر